به نام خدا
در نوشتار قبل فهمیدیم که تنها دانستن مفاهیم باعث بروز ایمان و در نهایت عمل به دانسته ها نمی شود. اما سوالی که باید به آن پاسخ داد این است که «آیا صرف اعتقاد قلبی یا ایمان منجر به عمل و سپس منتج به نتیجه ی دلخواه ما می شود؟» و این سوالی است بسیار ظریف!
به مثال پزشک و سیگار دوباره برمی گردیم. این بار پزشک ما هم مضرات سیگار را می داند و هم به آنها اعتقاد قلبی – که برای عمل کردن به آن یقین آور است – دارد، اما فرض کنید بر او شرط می کنند برای حضور در محفلی علمی باید ایتدایش سیگار بکشد(!) یا اینکه در جامعه ای که او زندگی می کند، کشیدن سیگار برای طبقه ی اجتماعی او از واجبات است و یا اینکه ... خلاصه زمینه برای بروز اعتقاد قلبی وی مبنی بر مضر بودن سیگار نیست. این نبود زمینه را می تواند هم شخصی باشد و هم اجتماعی.
پس داشتن اعتقاد قلبی یا ایمان هم قهرا ختم به عمل و در نهایت نتیجه نخواهد شد. اما در صورت وجود زمینه ها از همین ها می توان بله عنوان انگیزه استفاده کرد.
در مورد اعتقادات مهدوی هم این نکته صادق است. به طور مثال این که گناه باعث تاخیر در ظهور حضرت می شود را اگر همه باور داشته باشیم ( یک مرحله جلوتر از دانستن) دیگر نه خود گناه می کنیم و نه دیگر گناه دیگران را تحمل خواهیم کرد و وظیفه ی امر به معروف و نهی از منکر را با اهتمام بیشتری دنبال می کنیم. اما اگر از این کار خجالت کشیدیم و یا نه یک بار انجام دادیم و کتک خوردیم، وطیفه چیست؟ باید رفت ب دنبال زمینه سازی این عمل. یعنی در این مثال باید طوری روی خودم کار کنم که این حیای حمق (خجالت احمقانه) از من دور شود و یا مثل اینها که در انجام به فرایضی که به آنها اعتقاد راسخ دارم خللی ایجاد نکند.
نکته ی مغفول این مباحث شاید همین توجه نکردن به رمینه های به تحقق رسیدن افعال باشد و یا به عبارت دقیق تر رعایت نکات اجرایی. از چه جهت گفتم مغفول چون ما مذهبی ها هر موقعبخواهیم کاری انجام دهیماین کار را در نهایت بی دقتی انجام می دهیم و صادقانه -البته گاهی هم نه!- از خدا بابت موفقیتش گدایی می کنیم. اما دیگرانی که نه خدا دارند و نه امام زمان فقط به خوب و محکم انجام دادن کارشان فکر می کنند و امید دارند و در نتیجه کارهایی انجام می دهند بسیار با کیفیت تر.
مثال بارز این مسئله اوضاع امروز سینمای کشور ماست، کارگردان هر چه بی دین تر، ضد انقلاب تر کارش خوش ساخت تر و تماشاگر پسندتر! اما هر مسئولین یک فیلم مذهبی تر باشند و بخواهند فیلم در حفظ آرمان ها بسازند فیلمش از نظر فرم یا ساخت ضعیف تر است.
دیدگاهی که قصد دارم در این نوشته و بعد ها تحت این عنوان القا کنم این است که اصولا برای هر تفکری که بخواهیم کار کنیم - از بشری ترینش یا الهی ترین ها- یک سری اصول حاکم است که اگر به کار برده شود می توان انتظار نتیجه و حاکمیت اندیشه را داشت وگرنه اگر کارمان پیامد های منفی نداشته باشد کاری است عبث و بیهوده!
و العاقبه للمتقین
برچسب ها : فعالیت های مهدوی ,